ثقل. (منتهی الارب). بار سنگین. وقر. (ترجمان القرآن) : شتروار بار گران دو هزار پسندیده باژ ازدر کارزار. فردوسی. ، فروکش شدن. (غیاث). محل فروکش کردن، مقام گزیدن. (غیاث). رجوع به بارانداز شود
ثقل. (منتهی الارب). بار سنگین. وقر. (ترجمان القرآن) : شتروار بار گران دو هزار پسندیده باژ ازدر کارزار. فردوسی. ، فروکش شدن. (غیاث). محل فروکش کردن، مقام گزیدن. (غیاث). رجوع به بارانداز شود